1–1. تلاوت آيات الهي
هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ (جمعه/2)
كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ (151/بقره)
ز «اَلَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم» دو معنا می توان دریافت:
الف) خداوند، نوشتن را به انسان آموخت و توانایی این کار بزرگ را که مبدأ تاریخ بشر، و سرچشمه علوم و فنون و تمدن هاست، در او ایجاد کرد.
ب) مراد این است که علوم و فنون و دانش ها را از این طریق به انسان آموخت.
روایات
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «انّ اول ما خلق الله القلم، فقال له اکتب فجری بما هو کائن الی الابد؛7 به درستی که نخستین چیزی که خداوند آفرید، قلم بود؛ پس به او فرمان داد بنویس! و او آن چه را بوده و خواهد بود تا روز قیامت نوشت». گرچه قلم در این روایت اشاره به قلم تقدیر و قضا و قدر است، اما هر چه هست، نقش قلم را در سرنوشت بشر و مقدرات او روشن می سازد.8
هلال بن یسار می گوید که: دیدم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای اصحاب خود علم و حکمت بیان می کند. به او گفتم: ای رسول خدا! برای من آن چه را که به یاران خود فرمودی، تکرار کن. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: آیا قلم و دوات همراه داری؟ گفتم: نه؛ فرمود: قلم و دوات را از خود جدا مکن، که خیر و برکت تا روز قیامت در مرکب و قلم و نویسندگان آن است.9
و نیز در روایتی دیگر فرمود: علم و دانش را مهار کنید. گفته شد مهار علم چگونه است؟ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: نوشتن آن10.
در روایتی از امام حسن (علیه السلام) نقل شده که فرزندان خود و فرزندان برادرش را فراخواند و [به آنان] فرمود: هرچند شما اکنون به عنوان افراد خردسال قوم به شمار می آیید، ولی نزدیک است (و این امید وجود دارد) که در آینده از بزرگان قوم و قبیله خود شوید؛ بنابراین، بر شما لازم است که دانش را فرا گیرید؛ پس هر کس از شما نتواند آن را حفظ کند، باید آن را بنویسد و در خانه خود قرار دهد. 11مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «اکتب و بث علمک فی أخوانک؛12 علم خویش را بنویس و میان برادرانت منتشر کن
(ـ بحارالانوار، ج 57 ، ص 374.
8ـ تفسیر نمونه، ج 24، ص 375.
9ـ شرح آداب المتعلمین، خواجه نصیر، ص 112.
10ـ میزان الحکمه، ج 8 ، ص 324؛ منیة المرید، ص 163.
11ـ میزان الحکمه، ج 8 ، ص 324:
*12ـ میزان الحکمة، ص 321.
».
اهمیت کتاب خوانی
امام خمینی: «زندگی زیر چتر علم و آگاهی آن قدر شیرین و انس با کتاب و قلم و اندوخته ها آنقدر خاطره آفرین و پایدار است که همۀ تلخی ها و ناکامی های دیگر را از یاد می برد. بشریت با همۀ پیشرفت هایش در علوم و فنون هنوز در گهوارۀ طفولیت دانش است، و تا رسیدن به بلوغ کامل راه طولانی در پیش است. »
(صحیفه امام، ج21، ص138)
در قرآن کریم به وفور از کلمه کتاب و در مواردی از قلم نام برده شده.
در اهمیت عنصر کتاب برای تکامل جامعه انسانی، همین بس که تمامی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشری، از طریق کتاب جاودانه مانده اند و روابط فرهنگی جامعه بشری نیز از پوشش کتاب و مبادلات فرهنگی تقویت شده است.
(مجله فرنگ و کوثر/ابان ۱۳۷۸_شماره ۳۲)
کتاب، یک غذاست؛ یک غذای روح است؛ یک نوشیدنی روح است و چنانچه مقوّی باشد، روح را تقویت می کند. ما که سفارش می کنیم از این نوشیدنی بخورید، نوع نوشیدنی را معین نکرده ایم. باید مواظب باشیم که مبادا نوشیدنی مسموم، خطرناک، فاسد، گندیده و مضر، با رنگ آمیزی های خیلی خوب، دست مردم داده شود. (بخشی از مصاحبه با مقام معظم رهبری در بازدید از ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب)
… بیایید کاری کنید که مردم کتابخوان بشوند.
(مجله کیهان_بیانات در دیدار با دست اندر کاران برگزاری هفته کتاب_۰۳-۷۱۳۷۵)
با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیأ کتابخوانی در میان ملت عزیز ما بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار می رود. (پیام به مناسبت اغاز هفته کتاب_مجله کیهان_۰۴-۰۱۱۳۷۲)
نقش مطالعه در تربیت انسان
يكي از راههاي موثردر تربيت انسان ايجاد تحول در اوست كه اين مهم به صورت ناگهاني صورت نميپذيرد و به زمينههايي نيازدارد؛
حضرت محمد9،با آیه إقرأ باسم ربک الذی خلق مأمور به خواندن شدند. (اهمیت مطالعه)
همچنین در قرآن به قلم و به آنچه می نویسد قسم یاد می کند: «ن و القلم و ما یسطرون»[2].
در نخستين آيه پيغمبر اكرم ص را مخاطب ساخته مىگويد:” بخوان بنام پروردگارت كه جهان را آفريد” (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ)[1].
قابل توجه اينكه در اينجا قبل از هر چيز تكيه روى مساله” ربوبيت” پروردگار شده است، و مىدانيم” رب” به معنى” مالك مصلح” است كسى كه هم صاحب چيزى است و هم به اصلاح و تربيت آن مىپردازد.
سپس براى اثبات ربوبيت پروردگار روى مساله خلقت و آفرينش جهان
______________________________
(1)” راغب” در” مفردات” مىگويد:” قرائت” به معنى ضميمه كردن حروف و كلمات به يكديگر است و لذا به حرف واحد قرائت نمىگويند.
(2) در اين صورت” باء” براى” ملابست” است.
تفسير نمونه، ج27، ص: 156
هستى تكيه شده، چرا كه بهترين دليل بر ربوبيت او خالقيت او است، كسى عالم را تدبير مىكند كه آفريننده آن است.
اين در حقيقت پاسخى است به مشركان عرب كه خالقيت خدا را پذيرفته بودند، اما ربوبيت و تدبير را براى بتها قائل بودند! به علاوه ربوبيت خداوند و تدبير او در نظام هستى بهترين دليل بر اثبات ذات مقدس او است.
*** بار ديگر براى تاكيد مىافزايد:” بخوان كه پروردگارت از هر كريمى كريمتر است، و از هر بزرگوارى بزرگوارتر” (اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ)[2].
بعضى معتقدند كه” اقرأ” دوم تاكيدى است بر” اقرأ” در آيات قبل، و بعضى گفتهاند با آن متفاوت است، در جمله اول منظور قرائت پيامبر ص براى خويش است و در جمله دوم قرائت براى مردم، ولى تاكيد مناسبتر به نظر مىرسد، زيرا دليلى بر اين تفاوت در دست نيست.
و به هر حال تعبير اين آيه در حقيقت پاسخى است به گفتار پيامبر ص در جواب جبرئيل كه گفت: من قرائت كننده نيستم، يعنى” از بركت پروردگار فوق العاده كريم و بزرگوار تو توانايى بر قرائت و تلاوت دارى".
پس ازآشكار نمودن رسالت خويش درجمع اقوام، در اولين اقدام تربيتي خود، در فرصتهاي مناسب با خواندن آيات قرآن كريم به اعلام رسمي اين رسالت الهي به مردم ميپرداختند تا زمينه ايمان آوردنشان فراهم شود؛
در دو كريمه قرآني به اين روش حضرت تصريح شده است : «كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا رسولي از ميان خودتان درميان شما فرستاديم تا آيات ما را برشما بخواند»[3] در دنباله همين فراز آيه ميفرمايند: «وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَلٍ مُّبِينٍ با آنكه پيش از اين همه در ورطه جهالت و گمراهى بودند »[4] يعني پيامبران درمرحله تلاوت آيات، مخاطبين خود را كه به سردرگمي در يافتن راه زندگي و رشديابي، يعني سردرگمي در مسير فطرت و از ياد بردن توانشها و قابليتها، دچار شدند، متوجه محتوا و قابليتهاي فطرت خود ميكنند.[5] به ويژه اينكه احكام و حكم قرآن با فطرت انساني سازگار است نه تحميل بر فطرت تا فهم و پذيرش آن دشوار باشد.[6]
كلمه «يَتْلُوا» دلالت براين مينمايد كه تاكيد بر لفظ است نه معنى[7] هرچند برخي تفسير را نيز اضافه ميكنند «و يفسّرها».[8]
تلاوت در لغت به معني تبعيت کردن[9] است به گونهای که چیزی غیر از تابع و متبوع میانشان فاصله نشود.[10] اتليته اياه: اتبعته [11]؛ از اين رو به خواندن قرآن، تلاوت گفته ميشود چرا كه آيهاي در پي آيه ديگر آورده ميشود؛[12] پس تلاوت، ظاهر کردن كلام است از جهت حکایت نمودن از منظورآن کلام.[13] يعني پيامبر 9 سخنان خدا را از روي نظام صحيح و مناسبي پي در پي براي شما ميخواند تا قلوبتان را آماده پذيرش معاني آن كند، بنابراين تلاوت منظم و حساب شده پيامبر9براي ايجاد آمادگي در برابر تعليم و تربيت است؛[14] اصلاح فكري و توجيه علمي براي بشريت است تا شاید راه حق را پيموده باطل را سرنگون كنند.[15]
1-1-1-1. محتواي تلاوت
خداوند ابتدا اين روش را در مورد پيامبر به كار ميبرد « ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَمِنَ الْأَيَتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ[16]اين مقدار را از آيات و از ذكر حكيم برايت مىخوانيم » و اخباري از پيامبراني چون زكريا و يحيى[17]، عيسي و..[18] را براي حضرت محمد9 تلاوت ميكند؛ يعنى به جبرئيل امر ميكنيم كه آن را بر تو بخواند[19] سپس از آن حضرت ميخواهد تا آيات الهي را برمردم تلاوت نمايد: «وَاتْلُ مَآ أُوحِىَ إِلَيْكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَ…[20] آنچه را از كتاب پروردگارت به تو وحي شده تلاوت كن.» حضرت مأموريت خويش را به مردم ابلاغ مينمايند.[21] و از آنها ميخواهند تا بيايند و به تلاوت ايشان گوش سپارند، [22] محتواي آياتي كه تلاوت ميفرمودند، صحيفههاي پاكي بود با نوشتههاي صحيح و پر ارزش؛[23]
*خبر از پيامبران الهي كه درگذشتند[24]،
*حرام و حلال الهي از جمله شرك، قتل نفس، انجام منكرات،
* نيكي به والدين، عبادت خداوند[25]و… بود.
1-1-1-2. هدفهاي تلاوت
هدف کلی تلاوت قرآن کریم ابلاغ پیام الهی به انسانهاست. علاوه بر این پيامبراكرم9 براي رسيدن به هدفهايي خاص نیز از تلاوت آيات قرآن كريم بهره ميجستند كه ميتوان آنها را با برخي روشهاي تربيتي برابري نمود، اين هدفها عبارتند از: برانگيختن ايمان، آشنايي با الگوهاي عملي، انذار و تبشير.
1. برانگيختن ايمان
نبي مكرم اسلام 9 براي آن كه ايمان فطري امت را برانگيزانند تا محتواي دعوتشان در دلها تاثير گذارد از روش تلاوت قرآن استفاده ميكردند. در اجراي اين روش براي ايجاد انگيزه، به تحريك ايمان نهفته شان روي ميآوردند.[26] رسول اکرم9، آيات را با همان الفاظي كه از سوي خداوند صادر شده بدون تغيير لفظ[27] اما با دقت و توجه به زمان و مكان مناسب تلاوت مينمودند؛ جذابيت آيات برسردمدارن كفر نيز تاثير شاياني داشت، افرادي مانند ابوسفيان بن حرب، اباجهل بن هشام، اخنس بن شريق بن عمرو بن وهب الثقفي، حليف بن زهره، دور از چشم همديگر، مخفيانه به تلاوت حضرت گوش ميسپردند، هنگام طلوع فجر در بازگشت با يكديگر رو به رو شده با شرمساري قول ميدادند دست از اين كار بردارند، اما سه شب پياپي تكرارشد؛[28] اين روش در ميان اصحاب ايشان مانند جعفربن ابي طالب نيز مورد استفاده قرار ميگرفت، ايشان هنگام رويايي با نجاشي كه مسيحي بود آياتي از ابتداي سوره مريم را تلاوت كردند؛ اين روش چنان تاثيري در تحريك نيروي ايمان آن مسيحيان گزارد كه اشكهايشان به شدت جاري شد و بدين ترتيب زمينههاي ايمانشان را فراهم آورد.[29]
آواي قرآن چنان دلنشين است كه با شنيدن آيات آن لرزه بر اندام خاشعان از پروردگار مىافتد سپس پوست و قلبشان، برون و درونشان نرم و آماده پذيرش ذكر خدا مىگردد، و آرام و مطمئن مىشود.[30]
اما کفار دربرابرتلاوت به انکار روی میآورند ودچار عواقب سخت آن میشوند.
«وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ ءَايَتُنَا بَيِّنَتٍ تَعْرِفُفِى وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمُنكَرَيَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَيَتْلُونَ عَلَيْهِمْ ءَايَتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشْرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُوَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ»[31]
«و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده شود، در چهره کفار آثار انکار مشاهده میکنی…بگوآیا شما را به بدتر از این خبر دهم؟ همان آتش سوزنده که خدا به کافران وعده داده. »
2. آشنايي باالگوهاي عملي
يكي ديگر از هدفهاي تلاوت، مانوس كردن مخاطب با محتواي پيام بود که حضرت با آوردن نمونههاي واقعي به این امر اقدام کردند. براي رسيدن به اين هدف در قرآن كريم، با شيوه قصه گويي مواجه ميشويم كه به نمونههايي از اين موارد اشاره ميشود: رسول گرامي با روش تلاوت قرآن، گاهي از نقشهاي منفي خبر ميدادند:
«وَاتْلُعَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِى ءَاتَيْنَهُ ءَايَتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُالشَّيْطَنُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ»[32]
« داستان كسى را براى آنها نقل كن كه حجتها و دلائل خود را به او داديم و او خود را به جهالت افكند و علم را مثل چيزى كه از پوست كنده شود، از خود دور كرد»
از اينرو شيطان او را دنبال كرد تا گمراهش كند و سر انجام گرفتار گمراهى و هلاكت شد»[33] زماني هم از الگوهاي مثبت استفاده ميكردند:
« وَيَسَْلُونَكَ عَن ذِى الْقَرْنَيْنِ قُلْسَأَتْلُواْ عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرا »[34]
«و از تو در بارهى ذو القرنين مىپرسند. بگو: به زودى خبرى از او براى شما خواهم خواند…. »
. انذار و تبشير
هدف ديگر حضرت، انذار و تبشير بود، بشارت در جهت هدايت مردم وانذار نسبت به گمراهي «وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرينَ[35]و اين قرآن را بخوانم پس هر كه هدايت يافت براى خويش هدايت يافت و هر كه گمراه گشت بگو من فقط بيم رسانم.» تاثير اين روش چنان است كه جنيان نيز همديگررا به سكوت وشنيدن تلاوت پيامبر فرا خواندند و خود از انذاركنندگان شدند[36]؛ با تلاوت به شيوه انذار، پس از اعطائ بينش نسبت به هدايت وگمراهي، حجت بر كفار تمام ميشود ودر قيامت مورد مواخذه قرار ميگيرند:
«أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرينَ»[37]
«آيا رسولاني از ميان شما به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را براي شما بخوانند واز ملاقات اين روز شما رابر حذر دارند؟»
[1] ( 1)” راغب” در” مفردات” مىگويد:” قرائت” به معنى ضميمه كردن حروف و كلمات به يكديگر است و لذا به حرف واحد قرائت نمىگويند.
[2] ( 1) جمله” و ربك الاكرم” جمله اسميه استينافيه مركب از” مبتدا” و” خبر” است.
[3]. بقره، 151_ جمعه، 2
[4]. جمعه، 2
[5]. شاملي، همان، ص129
[6]. عبدالله، جوادي آملي، سيره رسول اكرم9در قرآن، قم، اسراء، چ اول، 1376، ج8، ص185_6
[7]. محمدحسین، طباطبایی، الميزان فی تفسیرالقرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، 1392ق، ج1، ص330
[8]. محمد، سبزواری، الجديدفی تفسیر قرآن المجید، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چ پنجم، 1406ق، ج1، ص173
[9]. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، قم هجرت ، 1410، دوم،ج8، ص134
[10]. راغب، همان، ص167
[11]. محمدبن مكرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414، ج14، ص102
[12]. حسن، مصطفوي، التحقيق فی کلمات القران الکریم، تهران، بنگاه ترجمه ونشر کتاب، 1360، ج1، ص393
[13]. ابی جعفر محمدبن حسن، طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 460ق، 4، ج2، ص481
[14]. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، چ چهارم، 1367ج1، ص511
[15]. رضا، صدر، محمد فی القرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چ اول، 1378، ص154
[16]. آل عمران، 58_ونيز ر، ك: بقره/ 252_آل عمران/ 108و جاثيه/ 6
[17]. فضل بن حسن، طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، تهران، ناصرخسرو، 1372، ج4، ص97
[18]. بيشتر تفسيرها
[19]. طبرسي، همان
[20]. كهف/ 27_عنكبوت/ 45_رعد/ 30
[21]. امرت….ان اتلواالقرآن، نمل/ 92و91
[22]. انعام/ 151، قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيئًا وَبِالْوَالِدَينِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِياهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
[23]. بينه/ 2و3
[24]. قصص/ 45و رعد/ 30و…
[25]. انعام/ 151
2. دعوت به ايمان و تحريك ايمان، روشی است که با استفاده از نیروی درونی انسان که در حال سکون، حتی از خود او نیز پنهان است و به جنبش درآوردن آن، امکان تحولات درونی عظیم و اقدامات چشمگیری را به وجود میآورد.
[27]. رضا صدر، همان ، ص168
[28]. محمد، ابن اسحق، سيره ابن اسحق، تحقیق دکتر سهیل زکار، قم، دارالفکر، چ اول، 1368ص189_190و جمال الدین، ابن هشام، سیره ابن هشام، ایران، بی نا، 1363، ج1، ص352
[29]. ر، ك: ابن اسحق، همان، ص219و ابن هشام، همان، ج1ص374
[30]. زمر/23، ر، ک: مكارم، همان، ج19، ص433
[31]. حج/ 72
[32]. اعراف/ 175
[33]. مترجمان، ترجمه مجمع البيان فی تفسیرالقرآن، تهران، فراهانی، 1360، ج10، ص114؛ همه مفسران اين شخص را دانشمندي به نام بلعم باعورامعرفي مي كنند.
[34]. كهف/ 83
[35]. نمل/92
[36] احقاف/29
[37]. زمر/ 71
آخرین نظرات